نگاه سیستمی به مدیریت در رسانه‌های اجتماعی

 

یکی از ارکان تعیین کننده در نحوه هدایت و رهبری نگرش نسبت به ارتباط بین اجزا یک سیستم است. تمام کسانی که در حوزه‌ای فعالیت مستمر و جدی دارند و با کار تیمی آشنا هستند می‌دانند بخش مهمی از ضعف‌ها درحل مسائل و مشکلات، به نوع نگرش و تفکر ما ارتباط دارد. یکی از این ضعف‌ها عمده در فرهنگ‌هایی که کمتر رنگ و بوی توسعه به خود دیده، ضعف در تفکر سیستمی و مدیریت آن است.

 

هر سیستمی از اجزا تشکیل شده است و هر کدام از این اجزا در تعامل و رابطه با هم هستند. سیستم‌ها رفتار خاص خودشان را دارند و با حذف یکی از اجزا رفتار کلی سیستم نیز تغییر می‌کند. برای سیستم مرز مشخصی تعریف نمی‌شود و برای بسیاری از سیستم‌ها می‌توان هدف تعریف کرد. سیستم‌ها را نباید لزوماً به آنچه که در نزدیک ماست محدود کنیم.

 

رسانه‌های اجتماعی خود جزئی از یک سیستم هستند سیستمی بزرگ‌تر که شامل اجزا کاملاً متفاوت و حتی در بخش‌هایی دور از دسترس می‌باشند.

 

با توجه به ویژگی‌هایی که گفته شده می‌توان جایگاه مدیر اجرایی و رهبری در رسانه‌های اجتماعی را تا حدی مشخص کرد.

 

در نظر بگیرید در سیستم رسانه با اجزایی چون فرهنگ، نگرش مردم، میزان توسعه یافتگی، مسائل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، سیاست در حوزه بین المل، شاکله حاکیمیت، نوع نظام و… روبرو هستیم.

 

با درنظر گرفتن چنین سیستم باز و بزرگی یک مدیر و رهبر تا حد زیادی باید شناخت کاملی از وقایع داشته باشد و به فرایند جریان سازی یک واقعه و رویداد اشراف داشته باشد. (بهتر است تفاوت روند و رویداد را به خوبی درک کرده باشیم)

 

به نظر می‌رسد استفاده از واژه گردانندگان در رسانه‌های اجتماعی بهتر از مدیر و رهبر است. خصوصاً در شبکه‌های اجتماعی رسمی که گردانندگان صفحات مسئولیت اجرایی کار را دارند.

 

در سیستم رهبری و هدایت شبکه‌های اجتماعی، ساختار نظام یافته حقوقی و اداری در نظر گرفته نشده است که بتوان به واسطه آن همانند روزنامه‌ها به مدیر مسئول و صاحب امتیاز و غیره اشاره کرد.

 

به عنوان مثال در شبکه‌های اجتماعی، خبرگزاری‌ها و رسانه‌ها در بیو و یا معرفی صفحاتشان با عنوان کلی نام خبرگزاری‌ها خود را معرفی کرده‌اند.در سبک مدیریت کلاسیک و مدیریت سازمان‌های رسانه‌ای بر اساس اساسنامه‌ها و بخش نامه‌ها می‌توان به یک چارچوب از سیستم مدیریتی آن رسانه دست پیدا کرد و حوزه فعالیت‌ها و حتی استراتژی محتوایی را بر اساس تعهدات و نگاه رسانه سنجید.

 

اما در شبکه‌های اجتماعی بدست آوردن این مرز بسیار دشوار است؛ زیرا که ما با یک محدوده مشخص دارای قاعده و نظام خاصی طرف نیستیم و بلکه با یک سیستم کاملاً باز متصل به جهان روبرو هستیم؛ بنابراین شکل مدیریت در اینجا و نحوه واکنش‌ها متفاوت خواهد بود.

 

در نتیجه می‌توان گفت رسانه‌های اجتماعی از یک رویکرد کاملاً عملیاتی و اجرایی تبعیت می‌کنند بخش مهمی از نحوه چنیش و ساختار محتوایی که در شبکه اجتماعی ارائه می‌شود بر اساس فیدبک گری و بر مبنای شناخت روابط بین اجزا و تعیین ارتباط بین این المان‌ها است. در واقع سلایق شخصی و نوع تفکر شخص هدایت کننده و تولید کننده محتوا بر نگرش سازمانی آن در رسانه اجتماعی ارجح است.

می‌توان به طور خلاصه گفت سازوکار اداره یک شبکه اجتماعی برای مدیران اجرایی، ارتباط مستقیمی به شناخت آنها از اجزا تشکیل دهنده این شبکه‌ها دارد نقش هدایت و استراتژی محتوایی تا آنجا است که برخی از شبکه‌های اجتماعی رسمی برای فرایند چینش محتوا و تولید محتوا در این شبکه‌ها اقدام به استخدام مشاورینی در این زمینه می‌کنند.

در اینجا مدیرمسئول و صاحب امتیاز خود بخشی از دنبال کننده محتوای رسانه اجتماعی است و گاهی در مقام مخاطب قرار می‌گیرد و به بازخوردها توجه خاص دارد و بر اساس آن استراتژی محتوایی را به گردانندگان ارائه می‌دهد.

4 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *