مقدمه
دنیل مک کوئیل سیاستگذاری رسانهای را پروژهای برای مدیران عمومی تعریف میکند. اصول سیاستگذاری رسانهای شامل آزادی بیان، منافع عمومی و تکثر گرایی است.
آزادی بیان: توانایی رسانه در انتشار عقاید و نظرات آزاد شاخصه اصلی رسانههای دمکراتیک است.
منافع عمومی: گاهی ممکن است منافع عمومی ناقض منافع عدهای خاص باشد اما باید در نظر داشت یک رسانه قابل اعتماد منافع اکثریت جامعه را ملاک قرار میدهد.
تکثر گرایی: دو مفهوم در اینجا مدنظر است تکثرگرایی درونی (گروههای مختلف بتوانند از رسانه برای بیان نظرات مختلف استفاده کنند) تکثر گرایی بیرونی (در یک جامعه رسانههای متعدد وجود داشته باشد و هر کدام از گروهها و رسانهها متعلق به خود افراد باشند)
تشریح مشکل
لزوم مشارکت سیاسی و اجتماعی مردم در انتخابات بیشتر از قبل احساس میشود. حال جلب این مشارکت از سوی رسانهها کاری دشوار به نظر میرسد و برنامهریزی و اتخاذ سیاستگذاری رسانهای یک الزام اجتنابناپذیر است.
مسئله حائز اهمیت و کاملاً مشخص این است که رسانهها در شکلگیری شور و هیجان در انتخابات نقش مؤثر و کلیدی دارند. همینطور رسانه با اقدامی هدفمند و برنامهریزی شده میتواند خط مشی لازم را به مردم بدهد. از طرفی بسیاری از مناظرات و سو گیریهای حزبی و اعتراضها به سمت شبکههای اجتماعی سراریز شده است.
در بسیاری از کشورها برنامهریزی و اتخاذ سیاستگذاری انتخاباتی از یکسال قبل صورت میگیرد در صورتی که در ایران چنین چیزی مشاهده نمیشود.
ما در ایران روزنامه غیر حزبی و مستقل نداریم اصولاً رسانهها و روزنامههایی که شروع به خلق کمپین تبلیغاتی میکنند بر اساس منافع و سیاستگذاریهای کوتاه مدت و یا منافع اقتصادی فعالیت دارند و بعد از مدتی که انتخابات تمام شد بساط آنان نیز بر چیده میشود.
تعداد اندکی از روزنامهها بعد از انتخابات به پیگیری و بررسی روند کاندیدهای انتخاب شده میپردازند که غالباً با سوگیری مشخصی انجام میشود (چه مثبت و چه منفی). از آنجا که رسانهها در قالببندی اذهان نقش تعیین کنندهای دارند اما به نظر میرسد برنامهریزی بلندمدتی در جهت این مهم در رسانهها صورت نگرفته است و مشخصاً در حوزه سیاستگذاری رسانهای برای انتخابات ضعفهای عدیدهای وجود دارد.
از طرفی فضای مجازی زمین مناسبی برای رشد انواع و اقسام دیدگاهها و نظرات شده است بخصوص توییتر به دلیل کارکرد خبری که دارد بستر مناسبی برای شکل گیری افکار عمومی است.
راهکار و نتیجه گیری
حال کارکرد سیاستگذاریهای رسانهای در بحث انتخابات باید به سمت یک توسعه پویا و پایدار باشد و نباید کوتاه مدت و مقطعی انجام پذیرد و بعد از انتخابات به کلی به فراموشی سپرده شود. حتی در مواردی لازم است رسانه به مطالبات مردم بپردازد. باید حافظ منافع مردمی باشد و همراه با شفاف سازی هدفگذاری شود. باید در نظر داشت بزرگترین هدف یک رسانه تأمین منافع عمومی است.
شایان ذکر است هر سیاستگذاری در بهترین حالت بهتر است با زمان و اقتضائات زمانی خودش پیش رود. در واقع چگونگی کارکرد چشم انداز رسانهای به طور مستقیم بر فرهنگ و اقتصاد جامعه تأثیر مستقیم میگذارد.
همینطور مختصات فکری، معرفتی و همچنین ویژگیهای روانی و اجتماعی هر عصر و نسل باید در نظر گرفته شود.
برنامهریزی یک رسانه برای حفظ منافع مردم جامعه با رویکرد مردمسالاری بخصوص در مقوله انتخابات و نه به دلیل حفظ منافع و منابع عدهای خاص بلکه باید سرلوحه تمام سیاستگذاری رسانهای شود تا بتواند در مواقع حیاتی اعتماد مردم را جلب کند و به جلب مشارکت سیاسی و اجتماعی بینجامد.