حس قدرت ناشی از پیش بینی رخدادها و آینده همیشه برای آدمی جذاب بوده است.
گاهی این ضرورت احساس میشود که مسیر اتفاقات را تغییر دهیم و بعضاً میخواهیم بهترین واکنش را از خود نشان دهیم و یا از حوادث و رویدادهایی که برای ما مشکلساز خواهند شد، جلوگیری کنیم.
تصور کنید، رویدادی همانند دلایل بروز کودکآزاری در سطح جامعه را بررسی میکنیم تا از طبیعی جلوه دادن و ایجاد یک الگوی نابهنجار جلوگیری کنیم.
به هر حال خود این فرایند «ایجاد الگوی نابهنجار از طریق خرده فرهنگها» بر اساس طرح یک سئوال و پیشبینی عواقب و خطرات ناشی از آن در قالب یک پژوهش به وقوع پیوسته و مورد مشاهده و مطالعه قرار گرفته است. بدنبال این پژوهش به این شناخت و قدرت پیش بینی رسیدهایم که برخی معضلات اجتماعی، پیرو عواملی در جامعه درونی و به یک هنجار تبدیل میشود.
ما به پیشگوییهایی که از سر دانش و تجربه بدست میآیند نیاز داریم تا بتوانیم جلوی فجایع بزرگ را بگیریم مانند پاندمی بیماری کوید-۱۹، که در حال حاضر تمامی دنیا بسیج شدهاند تا یک راه حل قطعی برای آن بیابند.
نقش ارتباطات و اطلاعات در پیش بینی وقایع و پرسشها چیست؟
تا مجرا و کانالی نباشد جامعه درگیر پیچیدگیهای نظام علت و معلولی رویدادها نخواهند شد و نتایج حاصل از پیش بینی وقایع و پرورش ذهن پرسشگر همرسانی و نهادینه نمیشود.
دنیای ارتباطات و رسانه با تکیه بر تکنولوژی روز توانسته پل ارتباطی موثری را بین افراد و دنیای اطلاعات و اخبار خلق کند و سطح آگاهی و دانش جامعه را بر اساس کارکرد آموزش و فراهم نمودن زمینه برای انتقال دانش تخصصی و به روز فراهم آورد؛ و خود نیز مرجعی برای اعلام نتایج تحقیقات دانشمندان در رابطه با مسائل روز دنیا است.
ظاهراً زندگی در جهان عاری از خبر و اطلاعات راحت و بدون دغدغه است؛ اما شخص بدون اطلاع از وقایع و رخدادها توان و قدرت لازم را برای وضع استراتژی مناسب در قبال مسائل پیرامونش از دست خواهد داد.
اساساً پرسشی که در چنین مواقعی در ذهن نقش میبندد حاوی این مضمون است که انسان عاری از آگاهی نسبت به جهان پیرامون چگونه میتواند مسئولانه فکر و عمل کند و چطور سهم زندگی اجتماعی و فرهنگی و بعضاً سیاسیاش را در تصمیم گیریها ایفا کند؟
شاید چنین اشخاصی نیز حتی به رغم بی میلی به اطلاعات و خبر، به پیشگوییها علاقمند هستند و در جستجوی جواب سؤالات خود نمیتوانند نسبت به رویدادها، کشفیات، علتها و عوامل رخدادها و اتفاقات پیرامونشان بی تفاوت باشند.
یک انسان جستجوگر برای پیدا کردن سوالاتش بهتر است چه مسیری را طی کند؟
چگونه رویدادها را پیش بینی کند؟
در قدم اول لازم است طرح پرسشها با دیدی ژرفتر انجام شود و مقصد و هدف مورد نظر، محدود و متمرکز به موضوع و چالش در ذهن باشد.
برای بدست آوردن جواب سؤال لازم است به علائق و تواناییها و منابع توجه شود.
به عبارتی به دنبال جواب سوالی برویم که برای ما اشتیاق و علاقه ایجاد میکند و منطبق بر توانایی برای پیدان کردن جواب و منابعی مانند اخبار و اطلاعات در دسترس باشد.
برای اینکه پرسش و سؤال چارچوب درستی داشته باشد، میبایست درک درستی از مفاهیم و معانی مندرج در پرسش بدست آید و نقطه گنگ و نامفهومی در ذهن وجود نداشته باشد. به یاد داشته باشیم که ما به دنبال یک جواب هستیم که در گستره یک جامعه قابل تعمیم و پذیرش باشد.
بعد از طرح پرسش با مطالعه منابع موجود و طرح سئوال از اهالی فن و مشاهده در جامعه با روشهای مختلف و حتی انجام یک کار پژوهشی، میتوان روابط علی و معلولی آن موضوع را بدست آورد. به یاد داشته باشیم که پرسشهایی که در ذهن ما نقش میبندد ممکن است پرسش افراد بی شماری باشد بنابراین یکی از منابع مطالعاتی در اینجا میتواند رجوع به پیشنه مسئله باشد.
در نهایت با جمع آوری دقیق اطلاعات میتوان به استنتاج و تحلیل نتایج اقدام کرد. تنها لازم است دادهها و اطلاعات با دقت بالایی گرد آوری شود و و صحت وسقم آن قبلاً مورد بررسی قرار گرفته باشد.
در اینجا مشاهده و تعمق در اطلاعات و پیدا کردن یک نظام عقلانی همراه با علیت لازم است.
بعد از تحلیل و تعمق نتیجه گیری و جواب نهایی بدست میآید که این جواب به دلیل ویژگی نسبی داشتن میتواند در قالب یک پیش بینی مطرح شود و در جای مناسبی برای تصمیمگیری و برنامهریزی از آن استفاده شود.
اساساً نیاز نیست ما در رابطه با هر پدیده پیچیدهای اقدام به طرح سؤال و تحلیل و به دست آوردن نتیجهگیری باشیم. داشتن یک دستورالعمل کوتاه و ساده برای سؤالات و مشکلاتی که بر سر راهمان قد میکشند مورد مناسبی است که بهراحتی چالشهای پیشرو را بررسی و حل کنیم.