مطلبی را در یکی از رسانههایمان منتشر میکنیم و یا حول یک موضوع خاص مشغول به تولید محتوا میشویم.
اولین چیزی که در خصوص مخاطب ذهن ما را به خود مشغول میکند این است که آیا مطلب من برای مخاطب جذابیت دارد؟
آیا دیدگاهی که در مطلب و محتوا تولیدی من وجود دارد مورد پذیرش عموم هست؟
گاهی پیش می آید که نگرشهای ما برای بسیاری نه تنها جالب و مورد علاقه آنان نیست بلکه احساسات متفاوتی را بوجود می آورد.
گاهی نیز پیش می آید که کل فعالیت و هدفی که در کسب و کارمان داریم توسط عده ای زیر سئوال می رود.
بعضی ها به این دلیل که محتوای ما و یا فعالیت ما به مذاقشان خوش نمیآید شروع به لگد پرانی و توهین می کنند و ضرباتشان را سهمگین تر فرود می آروند.
اما چه اتفاقی افتاده است ؟
این علامت خوبی است و نشان از توجه مخاطب به مطلب ما دارد.
من حتی اشخاصی را دیده ام که برای بیان دیدگاه مخالف خود با ما، مجبور به تولید محتوا شدهاند و همان محتوا را در جایی منتشر کردهاند.
اما واکنش منطقی ما چه می تواند باشد؟
عده ای در همان قدم اول واکنش های هیجانی برخواسته از احساسات کوبنده را نشان می دهند.
عدهای سکوت میکنند. حتی ممکن است انگیزه شان را از دست دهند .
و برخی ذهنشان درگیر این مسئله می شود.
اما اقدام حرفه ای ما چه می تواند باشد؟
به عنوان فردی که مدتی است در زمینه رسانه مشغول به پژوهش و مطالعه هستم به نظرم بهترین واکنش این است که چنین عکس العمل هایی را از سوی مخاطب به خودمان نگیریم بخصوص کسانی که برند و کسب و کاری دارند باید در نظر داشته باشند که گاهی این حملات به فردیت آنها نیست بلکه بیشتر از هر چیز رسانه و کسب و کار آنها مورد حمله قرار گرفته است.
وقتی که در چنین مواردی چنین دیدی داریم آرامش بیشتری پیدا می کنیم و بعد از آن می توانیم در فرصت مناسب پیام ارسالی از مخاطب را بررسی کنیم و جنبه های مثبت و منفی آن را در نظر بگیریم و در مجموع با یک پاسخ هوشمندانه بدون غرض و سوگیری سعی کنیم حق مطلب را طوری ادا کنیم تا مخاطبان جواب قانع کنندهای دریافت کنند.
برای این کار نیاز نیست ما هم دست به قلم شویم و شروع به توهین و ناسزا کنیم . نکته اساسی اینجاست که با چنین محتوایی که برای جواب به مسئله مورد نظر آماده کردهایم می توانیم خیلی از ابهامات در آینده را نیز برطرف کنیم و بر وجه خود بیافزاییم.