بسیاری مفهوم توسعه را بجای رشد اقتصادی به کار میبرند. درواقع نشانگر و موفقیت یک کشور را درگرو رشد اقتصادی آن میدانند.
آیا تنها ثروت یک کشور میتواند بیانگر توسعه آن نیز باشد؟
آیا میتوان گفت که کشورهای آفریقایی که بعضاً منابع طبیعی و ثروت هنگفتی دارند از توسعه بالا و رشد اقتصادی برخوردارند؟
توسعه همه جانبه یک کشور چگونه تعریف می شود؟
توسعه جریانی است چندبعدی که مستلزم تغییر بنیادی در ساختار اجتماعی و طرز تفکر مردم و نهادهای ملی یک اجتماع است و به رشد اقتصادی، شکوفایی، رونق، کاهش نابرابریهای اجتماعی و ریشهکن شدن فقر اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی اکثریت مردم یک جامعه منجر میشود.
داشتن چنین شاخصهایی قطعاً بهراحتی و ظرف مدت کوتاه اتفاق نمیافتد. لازم است تا هر فرد در اجتماع بهنوعی خودباوری و احساس مسئولیت مدنی دست یابد تا بتواند با مجموعهٔ عظیمی از افراد مؤثر در یک جامعه به سمت توسعه حرکت کند.
حال چگونه میتوان چنین حسی را در بین افراد یک جامعه بوجود آورد؟
یکی از راهحلها، سرمایهگذاری در بخش “توسعه فرهنگی” است.
فرهنگ و فرهنگسازی از زمانهای گذشته موردتوجه انسان بوده است. گویا در جوامع نقشآفرینی افراد بسیار اهمیت داشته و همواره کسی یا کسانی بودند که پرچمدار روشنگری برای دیگران بودهاند و هستند.
همین امر اهمیت و نقش پیشرفت و توسعه در یک جامعه را برجسته میسازد. توجه داشته باشید که یکی از شاخص های مهم انتخاب هر فرد برای زندگی میزان رفاه و آسایش اجتماعی و اقتصادی و سطحی از کیفیت است.در حدی که امروزه شاهد آن هستیم که تعداد زیادی از ما برای به دست آوردن چنین شاخصههایی حاضریم دست از دلبستگیها و حواشی امن زندگی خود بکشیم و به کشورها و شهرهای دیگر نقل مکان کنیم.
بنابراین انسان امروز با شناخت دقیق از نیازها، خواستگاه و همچنین حقوق طبیعیاش حاضر نیست خود را محصور هر شرایطی نماید.
گاهی به نظر میرسد نداشتن همین دید بسیط و عدم شناخت از وضعیت موجود و هزارویک مسئله دست و پا گیر دیگر ممکن است انگیزههای لازم را برای حرکت به سمت توسعه اجتماعی و فرهنگی تا حد زیادی کمرنگ نماید.
اما باید اذعان کرد، حرکت به سمت توسعه در گرو یک حرکت مدنی و اجتماعی و همینطور برخاسته از سطح فرهنک و تمدن یک جامعه است. به قول معروف تا چیزی را طلب نکنی بدست نخواهی آورد. از طرفی شناخت و دانستن یک پدیده هم در ایجاد خواستگاه مردمی مؤثر است.
حال به عوامل مؤثر بر فراگرد توسعه همه جانبه یک جامعه نگاه میاندازیم:
عوامل انسانی: به عنوان یک پارامتر اصلی، میتوان عدم توان و عدم تمایل در یک جامعه را برای نرسیدن به توسعه عنوان کرد که مصداقش پدیده فرار مغزهاست.
عوامل فرهنگی: برخی فرهنگها باعث توسعه میشوند و برخی دیگر بازدارنده هستند.
هافستد چهار محور را برای عوامل فرهنگی عنوان میکند:
فاصله قدرت در فرهنگ- اجتناب از عدم اطمینان- فردگرایی در مقابل جمع گرایی-مردانگی در مقابل زنانگی.
عامل روابط و ساختارها: یک عامل بازدارنده از این دست را میتوان عدم شفافیت و ابهام در قوانین و مقررات عنوان کرد.
عوامل فناوری و سرمایهای: در چنین جوامعی کمبود دانش و مهارت در سطح وسیعی احساس میشود و عموماً سرمایهگذاری در نقطه درستی انجام نمیگیرد.
ناگفته پیداست که توسعه باعث بهبود شرایط در جامعه میشود و به بالا رفتن سطح کیفیت زندگی و رفاه کمک میکند اما اگر بخواهیم آن بخش از توسعه را که برعهده سیاستگذاریها در سطوح کلان و دولتی یک جامعه است در نظر نگیریم و هدف ما لایههای درونی جامعه باشد، در اینصورت مؤسسات، نهادها و گردهماییهای اجتماعی چگونه میتوانند به سرعت بخشیدن روند توسعه در یک جامعه کمک کنند؟
ابتداییترین بخش داستان توسعه توانمندسازی و حس خودباوری و همدلی است. توانمندسازی و اساساً توانایی مفهوم کلیدی و چالش برانگیزی است؛ که بدون تفویض قدرت نشدنی است. فوکو معتقد است که “تحول واقعی زمانی رخ میدهد که که قدرت در میان افراد و گروههای عامه و افراد مسئول در تصمیمگیری و سیاست عادلانه توزیع شود.”
توانمندسازی از دید جو رولندز به سه بخش تقسیم میشود:
“توانمندسازی فردی:به توسعه آگاهی و اعتماد به نفس بخشیدن به فرد برای مقابله با ظلم خلاصه میشود.
توانمندسازی ارتباطی: به افزایش توانایی برای مذاکره و توانایی بحث و تأثیر بر روی تصمیمات و فرایندهای ارتباطی اشاره دارد.
توانمندسازی جمعی: در برگیرنده فعالیت جمعی، در سطح محلی یا منطقهای یا گستردهتر برای تغییر ساختارهای اجتماعی ظالمانه است.”
بنابراین میتوان نتیجه گرفت توانمندسازی شرایطی را فراهم میکند تا افراد سازمانها و گروهها و… شرایط اقتصادی و اجتماعی را تحت کنترل خود در آورند و قادر باشند فعالیتهای دموکراتیک خود را در اختیار گیرند.
به بیان دیگر در مسیر توسعه یک جامعه آنچه که بیش از منابع، تمامیت ارضی و موقعیت یک کشور مورد قبول و اتفاق نظر است ویژگیها و خودباوری مردم یک سرزمین در سایه فرهنگ و نحوه تعامل زمامداران و مسئولان آن کشور با مردمانشان است.
در مطلبی دیگر گریزی به نقش اطلاعات و ارتباطات در فرایند توسعه یک کشور خواهم زد.