در گوشهای بر روی صندلی نشسته بودم و سطرهایی که قبلتر نوشته بودم را بازنویسی میکردم.
صدای فرزندم را شنیدم.
در حالی که گوشی موبایل را به سمت صورتش برده بود؛ به شکلی صحبت میکرد که گویی مشغول ارسال پیام برای شخص خاصی است.
سئوالی نپرسیدم و مشتاقانه ادامه صحبتهایش را با دقت بیشتری گوش دادم.
بی درنگ یادم آمد که نت گوشی را قطع کردهام.
بنابراین بیشتر متعجب شدم.
— برام یک اسباب بازی بیار که قدرتمند باشه و بتونه سربازهای بدجنس رو شکست بده…
بله
همان سربازها و ابر قهرمانها و موجودات بدجنسی که در قالب اسباب بازی و فیلم و عکس برای پسر بچههای تمام عیار خواب و خوراک نمیگذارد.
پرسیدم:
+چی سفارش می دی پسرم؟
صفحه گوشی را به سمت من گرفت
— مامان ببین این میکروفن رو اینجا، هر چی بخوای میگی و بعدش اون خودش سرچ می کنه و برات عکسها رو میاره …
کمی خودم را عقب کشیدم و از حیرت سکوت کردم.
پسرم مشغول استفاده از قابلیت جستجوی صوتی گوگل بود. موردی که من تا الان از آن استفاده نکردهام و عجیب به آن مقاومت دارم. نمیدانم چرا؟ اما ابزارهای فعلی برایم کافی است.
باقی ماجرا بماند …
ناگهان نقطهای در ذهنم روشن شد.
چطور کودکان این دوره تا این حد در استفاده از تکنولوژی و امکاناتی که در دسترسشان هست پذیرا و قابل هستند؟
از طرفی چگونه است که پسر من در دوران قرنطینه و بدون آموزش و حتی استفاده از این امکانات با دیدن یک تصویر و آیکن، با نحوه استفاده از آن ابزار آشنا است؟
جوابی که در آن لحظه به ذهنم رسید این بود:
احتمالاً یک زبان مشترک اطلاعاتی، ارتباطاتی و یا مجازی در حال شکل گیری که نه شکل گرفته است که کودکان بخاطر سهولت در تطبیق و بدلیل نداشتن تاریخپه ذهنی نسبت به شکل برگزاری هر رویدادی، به سهولت آن را دریافت میکنند و راحتتر با آن کنار میآیند.
همان لحظه به اهمیت موضوع پی بردم؛ چیزی که قبلتر هم میدانستم.
روند رو به صعود پیشرفت فناوری در حوزه اطلاعات و ارتباطات را نه میتوان کنترل کرد و نه میتوان نادیده گرفت و مقاومت عملاً و اساساً بی مورد است.
تنها راه مانند استفاده از بسیاری از تکنولوژیها، اختراعات و اکتشافات آدمی در گذشته، پذیرش، آگاهی بخشی و مهارت استفاده از هر ابزاری در این حوزه است.
تصور کنید آن زمان که اتومبیل اختراع شد، شاید خیلیها نسبت به استفاده از آن مقاومت داشتهاند زیرا انسان همواره نسبت به ناشناختهها، نوعی بی اعتمادی و عدم امنیت را تجربه کرده است.
از طرفی الگوهای موجود در دسترس همیشه کم خطرتر و آسانتر است و هزینه کمتری نیز دارد.
اما زمانی رسید که همان انسان برای کسب تجربههای متفاوت در زندگی مانند سفر، تجارت، ارتباطات و … چارهای جز تسلیم در برابر تکنولوژی نداشت و ندارد.
حال فرزندان ما با در دسترس داشتن تعداد زیادی اپلیکشین، بازیهای هدفمند و… بهروز برای مقاصد آموزشی و غیر، وارد دنیایی متفاوتتر از دنیای کودکی ما شدهاند و ما بیشازپیش نگران خواهیم بود.
تصور من این است که از این پس تعاریف جامعه جهانی از حریم خصوصی و محدودیت و حاشیه امن و زبان جدید ارتباطی، به ناچار تغییر خواهد کرد.