سطح اختیارات کارکنان در رسانه بر اساس مدل بانن تام و اشمیت

ما برای سنجش رهبری به لحاظ تفویض اختیار در رسانه‌ها نیاز به مصادیقی داریم؛ تا بتوانیم بر اساس خروجی، در قالب خبر و گزارش و دیگر محصولات رسانه‌ای و مقایسه آنها با هم نحوه مدیریت را بررسی نماییم.

به نظر می‌رسد بخش مهمی از تعیین کنندگی اختیارات پرسنلی در رسانه‌ها مربوط به تأمین کنندگان منابع مالی آنان و همینطور در برگیرنده کسانی است که در خط مقدم سیاستگذاری رسانه‌ها می‌باشند و می‌توان رد پای تصمیم گیری‌ها را در دروازه‌بانی اخبار و اطلاعات، بررسی ترمینولوژی و گرایش های حزبی، جناحی و سیاسی یک رسانه جستجو کرد.

 

از طرفی عده‌ای اعتقاد دارند که بر اساس مسئولیتی که رسانه‌ها بر دوش دارند، تمام اخبار و اطلاعات بدون در نظرگرفتن هیچگونه ملاحظلاتی باید در مجاری اطلاعاتی منعکس شود؛ اما واقعیت چیز دیگری است و همان سیاستگذاری ها و نحوه مدیریت و رهبری یک سیستم در نحوه انعکاس اطلاعات، اخبار و ساخت برنامه‌ها اثرگذار است.

 

می‌توان گفت در چنین شرایطی سلایق و الگوهای شخصی هم ناکارآمد هستند و کارمندان رسانه‌ای تنها مجری قواعد از پیش تعیین شده می باشند و رهبران دستورات را به آنان ابلاغ می‌کنند.

 

با توجه به مدل بانن تام و اشمیت در نحوه تفویض اختیار در سبک مدیریت، ما با هفت رده از انواع مدیریت روبرو هستیم و در اینجا به بررسی این مدل و ارتباط آن با نحوه مدیریت رسانه‌ها به لحاظ سطح تفویض اختیارات از سوی مدیریت می‌پردازیم.

 

 

انواع رسانه، بر اساس مالکیت و مدیریت

گروه اول، سازمان‌های دولتی هستند که کل درآمد و اعتبارات آنها را دولت و حکومت پرداخت می‌کند و از نظر سیاست ، خط مشی و محتوای برنامه‌ها، وابسته به حکومت و دولت هستند، خواسته‌ها و مقاصد آنها را تأمین می‌کنند و سلسله مراتب آنها را نیز حکومت مشخص می‌کند؛ مانند صدا و سیما، رادیو و تلویزیون ملی و برخی روزنامه ها و نشریات مانند انتشارات سروش.

 

مشکلات عمده این سازمان‌ها در جلب اعتماد مخاطبان است؛ و نحوه گزینش کارمندان معمولاً بر اساس رابطه و غالبا بخاطر پاره ای از مسائل بدون در نظر گرفتن ضوابط منطبق بر تخصص می باشد . این قبیل رسانه‌ها معمولاً انتخاب پرسنل خود را بر اساس میزان سرسپردگی و همراه بودن خط مشی و انعطاف پذیری لازم در برابر سیاستگذاری های موجود انجام می‌دهند.

گروه دوم، سازمان‌های عمومی یا ملی هستند که ضمن دریافت کمک‌های حکومتی و دولتی، هزینه‌های خود را از محل پرداخت‌های عمومی و حق اشتراک مردمی تأمین می‌کنند و دولت در حد نظارت با آنها ارتباط دارد.

به سخن دیگر، رعایت نکردن این قوانین پاسخگویی به نهادهای ملی و مردمی را در پی دارد. مثل روزنامه‌های رسمی منتشر شده در کشور و یا نشریات و مجلات دولتی. در اینجا نحوه گزینش کارمندان کمی از بخش اول بهتر است.

ضوابط و شایستگی لحاظ می‌شود اما همچنان الگوی فکری مد نظر است و مدیریت در جایگاهی که دارد قدرت نفوذ نسبتاً خوبی بر پرسنل را دارا می‌باشد.

گروه سوم، سازمان‌های رادیو و تلویزیونی خصوصی و تجارتی هستند که ضمن تبعیت از مقررات عمومی، رأساً در برابر عملکرد خود مسئولند و هزینه‌های آنها، صرفاً از محل درآمدهای اختصاصی اشتراک کابلی و کارتی، آگهی‌های بازرگانی و حمایت تجارتی و فروش محصولات تأمین و تدارک می‌شود که وضعیت حقوقی آنها نیز تابع مقررات بازرگانی و قوانین تجارتی است.

ما در ایران تلویزیون‌های کابلی نداریم؛ اما در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی، سازمان‌ها و ارگان‌های که در بخش ارتباطات و رسانه، تبلیغات و تجاری شخصی فعال هستند و  به صورت شخصی و غیره به تولید و انتشار اخبار داخلی می‌پردازند، از این دست هستند.

این سازمان‌ها صرفاً با ضوابط اقدام به جذب نیرو می‌کنند اما در اینجا نیز خط مشی فکری مطرح است.  بدلیل طرح مسئله آزادی بیان پرسنل در انتخاب موضوع و چالش ها و برنامه‌ها آزادانه‌تر عمل می‌کنند و جنبه تجاری و سود آوری مقدم بر حفظ ارزش و عقاید است.

 

مالکیت گروه اول رسانه‌ها به حکومت و دولت، مالکیت گروه دوم رسانه‌ها به مردم و مالکیت گروه سوم رسانه‌ها به اشخاص حقیقی یا حقوقی خصوصی، تعلق دارد. هر نوع از این مالکیت‌ها، در شیوه اداره، میزان پاسخگویی و کیفیت آن به مردم و نحوه انتصاب یا انتخاب مدیران، چارچوب حاکم بر ضوابط و مقررات، شیوه نظارت و مسائلی از این دست که در «مدیریت» ملاحظه می‌شوند، تأثیر دارند و تعیین کننده‌اند.

 

این تفاوت‌ها یک زنجیره از رفتارهای رهبری را به دنبال دارند که رهبران را قادر می‌سازند سبک رهبری مورد نظر خود را از میان آنها انتخاب کنند. حال، سؤال اصلی اینجاست که چطور سبک رهبری مناسب خود را انتخاب کنید؟

 

یکی از محبوب‌ترین و مطرح‌ترین رویکردها در رهبری، رویکرد اقتضایی است. این رویکرد بیان می‌کند که انتخاب شما باید با توجه به شرایطی که در آن قرار دارید صورت گیرد و نه ترجیحات شخصی خودتان.

 

در سال ۱۹۵۸ دو نفر از نظریه پردازان رویکرد اقتضایی، رابرت تاننبوم و ورن اشمیت زنجیره‌ای از ۷ سبک رهبری متمایز را شناسایی کردند. با درک این زنجیره می‌توانید ببینید که چه انتخاب‌هایی برای تعیین سبک رهبری خود دارید و کدام سبک مناسب‌ترین سبک برای موقعیت‌هایی است که در آنها قرار می‌گیرید.

 

 

آشنایی با زنجیره رهبری تانن بام-اشمیت و ارتباط آن با نحوه مدیریت در رسانه‌ها

هفت سبک زنجیره‌ای رفتار رهبری به سطح توسعه‌یافتگی تیم مربوط می‌شوند. به میزانی که اعتماد متقابل و قابلیت و شایستگی در یک تیم افزایش می‌یابد، میزان آزادی عملی که اعضای تیم خواهان آن هستند و تمایل رهبر گروه به دادن این آزادی، افزایش می‌یابد.

می‌توان بر این اساس و اصول چنین تقسیم بندی را بر اساس نحوه تفویض اختیار رسانه‌ای در نظر گرفت که دروازه بانی خبر، نحوه تأمین مالی و میزان وابستکی مالی رسانه، میزان سر سپردگی رسانه به حاکمیت و نظام، سیاست‌های جریان سازی ها و بازنمایی رسانه همه و همه درمیزان اختیارات و نوع مدیریت کارمندان رسانه‌ای مؤثر است.

زنجیره رهبری تاننبوم-اشمیت نشان می‌دهد که رویکرد مدیران در کجای یک زنجیره رهبری قرار می‌گیرد. این زنجیره طیفی از رویکردهای رهبری را در بر می‌گیرد که از اقتدارگرایی شدید رهبر تا آزادی عمل کامل برای تیم را شامل می‌شود. پژوهشگران رسانه در این خصوص معتقدند مدیر رسانه در دو جبهه مدیریت می‌کند یک سوی این جبهه اعمال قدرت و نفوذ رهبران رسانه است و بخش دیگر اعمال آزادی است.

بر اساس مدل اشمیت و تانن بام که بر زنجیره رهبری از شکل اقتدارگرایی شدید تا رهبری آزاد تعریف شده می‌توان این دسته بندی را برای نظام مدیریتی رسانه بدین صورت لحاظ کرد:

  • سازمان‌های دولتی: بسته به نوع حاکمیت و سیاستگذاری ها و با توجه به نحوه دروازه بانی و سوابق مدیران در این سازمان‌ها عموماً و معمولاً شکل مدیریت  مقتدر گرایانه و از بالا به پایین هست.یعنی بر اساس مدل هفتگانه در رابطه با نحوه تفویض اختیار، این بخش به سمت تصمیم گیری توسط رهبر سازمان و اما غالباً با منطق و دلایل مشخصی انجام می‌گیرد در برخی مواقع این احساس بوجود می‌آید که اعضای تیم نیز در نظر گرفته می‌شوند.

 

  • سازمان‌های عمومی یا ملی: کسانی که برای اداره امور سازمان رسانه‌ای خود از پشتیبانی دولتی کمک می‌گیرند و دولت بر آنها نظارت دارد.در اینجا سبک رهبری به طوری است که مدیر از پیشنهاد اعضا استفاده می‌کند. رهبر مسئله را مطرح می‌کند و سپس از تیم می‌خواهد تا پیشنهادات، انتخاب‌ها و ملاحظات خود را بیان کنند. در حین مباحثه و گف‌وگو، افراد به رهبر در تصمیم‌گیری کمک می‌کنند. در اینجا اختیارات نسبی هست چون باید منافع گروه‌های حمایت شونده در نظر گرفته شود.

 

  • سازمان‌های رادیو و تلویزیونی خصوصی و تجارتی: در اینجا سبک رهبری به کارکنان اجازه می‌دهد که راهکار مناسب را یافته و تصمیم نهایی را اتخاذ کنند. مسئولیت نهایی تصمیم‌گیری به عهده رهبر است.رهبر از گروه می‌خواهد که مسئله را مشخص کرده و انتخاب‌ها و تصمیم‌گیری‌های لازمه را صورت دهند. گروه آزاد و مختار است تا هرچه لازم است، برای حل مسئله موردنظر انجام دهد. البته گروه همچنان تحت محدودیت‌های منطقی و مستدل و با توجه به اهداف و نیازهای سازمانی عمل می‌کند.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *